صفحه شخصی مهیار وطن دوست   
 
نام و نام خانوادگی: مهیار وطن دوست
استان: تهران
رشته: دکتری برق
تاریخ عضویت:  1391/03/22
 روزنوشت ها    
 

 منشور آتن بخش معماری

5

به نام خدا

فضای پیشین اروپا :
نهضت معماری مدرن در موقعیت تاریخی معینی شکل میگیرد .کشورهای صنعتی شده اروپا پس از اندوختن ذخایر ثروتهای عظیمی که در پی کشفیات و ابداعات قرن نوزدهم بدست آورده بودند و با گسترش دادن سلطه خود به فضا های خارج از اروپا و مستحکم کردن این تسلط از راه سیاست های فرهنگی و اداری خاص ارزش افزوده ای بسیار در اختیار داشتند.که میبایست در ادامه طریقی که در سالهای آخره نیمه دوم قرن نوزدهم در فلسفه حکومتی بنیان گذاری کرده بودند بکار گرفته شود.توجه ما به تحرک اقتصادی گسترده ای که برای اولین بار به شکل جامعی اروپایان را به یکدیگر مشابهت می بخشید بدین خاطر است که به اعتقاد آنان مبنب بر اینکه معماری – شهر سازی نوین پدیده ای است زاده و پرداخته عوامل اقتصادی- اجتماعی و دارای فرهنگی زیر بنایی ؛ از این دیدگاه به گفتگو در باره کنگره آتن بپردازیم.

شهر نشینی – که علامتی از رفاه و تمدن حساب می آمد-با مقیاسی نو و به شکلی همگانی تقویت میشد و سعی در بوجود آمدن بهتریم شرایط سکونت شهری با تدوین قوانین شهر سازی در سطح کشور همراهی می کرد و اولین سرمایه گذاری های دولتی در صنایع صورت گرفتن .معماران اوایل قرن بیستم،با یا دوم توجه به آنچه بزرگان علوم انسانی معاصرشان ساخته و پرداخته بودن به تکاپویی دست زدن که هر اندازه بیشتر به اضحار نظر های قاطع تر و ادعایی قدرتمند می انجامید، فزون تر بار تاب محیطی پر تحرک را روشنگر میگردید که چهار چوب مسایلش نا آشنا مانده بود.
آنچه در اوایل قرن بیستم به عنوان حاد ترین و پر شور ترین مسأله در بین معمارها – شهر سازها مطرح میگردد در ربط دادن فکر و شکل و کارکرد و یا در ارجعیت قاعل شدن یکی نسبت به دیگری از این دو خلاصه میشود.

نهضت معماری مدرن نا امید از اینکه نمی توان شکل و کارکرد شهر و معماری آن را به شکلی ریشه ای و پایدار و از دیدگاهی انسانی تطبیق داد در پی نسخه ای می گشت تا به کمک آن بتواند در بهبود بخشیدن به شرایط زیستی محیط شهری ، امیدوار بماند . نهضت معمار ی مدرن خاستار آن بود که برای خلق فضای کالبدی زیباتر و سالم تر ، میبایست در شرایط ویژه ای قرار گیرد که – درآن تاریخ- تنها دولتهای مرکزی مقتدر قادر به تفویض اش بودند.

نگاهی به عوامل موثر:

معماران و شهر سازان در فضای مابین آخرین دهه قرن گذشته و خاتمه دهه دوم قرن بیستم با مشکلاتی مواجه بودند که بصورتی مستقیم و در هر مقطعی از زمان بیشتر به آنها مربوط میشدند . این مشکلات که نمی بایست به خاطر وجود و تأثیر مداوم عوامل زیر بنایی جوامع نادیده گرفته میشدند عبارت بودند از : از هم پاشیدگی تجارب طراحی و اجرایی معماران در رابطه با ورود مصالح ساختمانی نو ظهور به بازار ، تغییر سلیقه ها و نیازها رشد شهرها و بوجود آمدن هسته های تازه فقیر نشین به عنموان محلات هاله ای و حاشیه ای شهر (سوبورگ ها) ، اجرای تصمیم های نا سنجیده ی فنی معماری ، شهر سازی در شهرها از طرف دستگاه های اجرایی دولتی ، کمبود مقررات اجرایی و از همه مهمتر لزوم تدوین روشهایی که بتوانند در مقابل سبکهای تاریخی معماری اروپا مانند باروک ، روکوکو ،... – محصول معماری اندیشیده و سنجیده ای را به ومجود آورند بدون اینکه الزاماً از آنها سبک خاصی ساخته شود.

نقطه ی حرکت تلاشی که با نهضت معماری مدرن آغاز شد و تا به امروز ادامه دارد قصد به وجود آوردن فضایی ساخته شده بگونه ای است که انسانها بتوانند – چه آنگاه که به تنهایی زندگی میکنند و چه آنگاه که گرد هم آمده و نوعی زندگی مشترک را ادامه میدهند – نه تنها مهبوسش نباشند بلکه بخاطر تابع بودن آن از اندازه ها ، رابطه ها ، سلیقه ها و سنتهای زنده محیط خود و موثر بودن کیفیت این فضا در توسعه مثبت ارتباطات فرهنگی و معنوی در سطح زندگی همجواری شهری ، به شکلی فعال در آن جایگزین شوند.

نهضت معماری مدرن درادامه پیگیری هدفی که از آن گفتیم توفیق میابد تا :

اول – تجاربی بدست آورد تا بر مبنایش بتواند.رهنمون طریقی باشد که در مقابل تحمیل سبکهای تاریخی ایستادگی کند و در عین حال خود تابع سبک منجمد و مطلق نباشد.

دوم – در رابطه با گسترده بودن و چندجانبه بودن مسایل معماری – شهری و نیاز به گرد هم آوردن همه دانشهای محیطی در لحظه اتخاذ تصمیم طراحی فضای ساخته شده تا آنجا که میسر است متخصصین مختلف را دور یک میز کار جمع آورد .

سوم – علم به اینکه راه آغاز شده روش و جهتی مشخص دارد باعث میگردد تا مسأله آموزش و جستجوی علمی روی ویژگی های فنی و روانی فضای ساخته شده بعنوان یک شاخه اصلی از فعالیتهای معماران و شهر سازان مدرن منظور گردد.

منشور آتن و شکل گیری آن:

در اواخر سال 1936 کرنل فن استرن و گیدیون به نمایندگی از سیام به مسکو دعوت شدند تا مقدمات کنگره را تهیه کنند و قرار شد کنگره 4 ژوین1933 در مسکو تشکیل شود . چون روسیه علاقه فراوان به شهرسازی داشت ، اما چند هفته بعد از مراجعت آنها ار مسکو خبر رسید که کنگره به موعدی نامعلوم به تعویق خواهد افتاد . چون در روسیه استالینی پیشنروان هنر و معماری جایی نداشتند. مارسل برویه پیشنهاد کرد که کنگره در یک کشتی منعقد شود . لوکوربوزیه فوراً به رئیسیک کمپانل کشتی رانی تلفن کرد و در نتیجه کنگره چهارم در کشتی پاتری دوم در حالی که کشتی بین مارسی و آتن را میپیمود و در خود آتن تشکیل شد . از کنگره قیلی در بروکسل آشکار بود که کلیه اعضا خواهان مطالعه ای درباره شهرسازی هستند. از این رو از کنگره بروکسل شروع کردند و به تهیه نقشه 33 شهر بزرگ اروپا با استفاده از یک نوع علایم و یک نوع مقیاس پرداختند تا درک مسائل مختلف شهرها و مقایسه آنها با یکدیگر آسان شود . کنگره چهارم طولانی ترین مهیج ترین و پرثمرترین کنگره های سیام بود . مطالعاتی که درباره این سیو سه شهر شده بود. موجب گشت اعضای گروه بتوانند با تجزیه و تحلیل مسائل این شهرها و مقایسه این مسائل با هم اساس شهرسازی معصر را پی ریزی کنند و آن را به صورت قطعنامه منشور آتن به رشته تحریر در آورند. در این کنگره گروهی از نقاشان و شعرا و مورخین از جمله فرنان لژه ، مهلی ناگی ، گگن و ژان با دوریچی حضور داشتند.

شالوده ها و محور های منشور آتن:

قضاوتی صحیح درباره محصول چهارمین کنگره بین المللی معماری مدرن تنها زمانی میسر میگردد که به جو فکری 70 سال پیش اروپاییان مراجعه کنیم. موارد نود و پنچ گانه منشور آتن زمانی تدوین شدند که هنوز رشته های فرعی دانش معماری و شهر سازی قدرت چندانی نداشتند. از اولین محورهای منشور وجود پیوندها ناگسستنی بین مجموعه ای از شرایط کالبدی ( ساختمانی ، بهداشتی و اندازه ها و تناسبات فضایی ) شرایط روانی و ویژگی های جغرافیایی یا طریقه جایگزینی فضا های گوناگون زیستی شهر – اعم از خصوصی یا عمومی – توجه دادن به مسئولیت اجتماعی معماران و شهر سازان در امر شکل دادن به فضا های کالبدی و در نتیجه فضای زیستی و روانی ، مشارکت دادن مستقسم یا غیر مستقیم شهر وندان در تدوین نظام کالبدی –جغرافیای شهر ، احترام به طبیعت و انجام جایگزینی های صحیح بخش ها و نواجی نوین شهر در تبعیت از آن، احترام به مواریث فرهنگی و ده ها نکته شایان توجه دیگر بیشتر به این خاطر ارزشمند هستند که برخوردار از یک هماهنگی ممتد اندیشه ، در طول کار حضور دارند . در این زمان شهر مدرن از سرعت سرسام آوری ناشی از تحرک اجتماعی – اقتصادی خاص دوران ماشینیزم متضرر است و هنوز دز نوعی بلاتکلیفی به سر می برد. جامعه شهری هنوز نتوانستهروشی را ، در خور پیشرفت تکنولوزیک و تکامل دادن های اجتماعی که به آنها دست یافته برای خود بیابد.

قدرت ساخت بیس از پیس بخش خصوصی در انتخاب و اتخاذ تصمیم های بزرگ روی فضای شهری نکته ایست اساسی که پایه گذاران منشور آتن ، بعنوان بلاهای محیط انسانی از آن یاد می کنند و صداقت آنها در اظهار نظر روی چنین موضوعی باعث می شود ، که در سال های بعد از جنگ جهانی دوم قوانین شهر سازی بعضی از کشور ها به امر مشورط کردن تصمیم ها و اقدام های فردی به منافع عامه ، توجه خاصی مبذول دارند.

منشور آتن در مجموعه نود و پنج گانه اش نکاتی را عرضه می کند که از یک سو پیشتاز بودنش را نسبت به سالهای دهه چهارم قرن ما منعکس می دارندواز سوی دیگر برای حل مسائل شهری و معماری،روشهاو اندیشه هایی را رهنمون می شودکه عمر چندانی پیدا نمی کنند و یا، درلحظه ای که عنوانمی شوند،پشت سر گذاشته به حساب می ایند.

محتوای منشور آتن
علمی-کاربردی

تدوین کنندگان منشور مبنای کار خود را شهرهایی قرار داده بودند که می شناخته اند-شهرهای تاریخی اروپایی سوای زیباییهایی که مینمایانند از منطق خاصی نیز پیروی می کنند که ریشه در یونان باستان بعد از ارسطو دارد. در این تجربه های شهر ساختی هم ساختار شهر و هم شکل وگنجایی و همجواریهای بناها از استدلالی حکایت می کند که بر تدبیر حاکم است.و بر این اساس است که در این گونه شهرها ،فعالیت های یکسان ،در جایی یگانه قرار میگیرندو بنایی که معتبرتر است بر جای رفیع تر می نشیندو راه نیز به کار ارتباط می آید؛بصری و حضوری.نتیجه اینگونه تدبیر بر شهر،فضایی است که ،به هنگام دیدارو قرائت شکلی اش میتوانیبر تمام شاخص های هویتی و شخصیتی اش پی ببری.
و تمام آنچه به بیانی بس فشرده گفتیم در زونینگ خلاصه می شود؛زونینگ زمینه ساز فلسفی مدون و جهانی شده منشور آتن.

منشور آتن در معنا خواستار زونینگ نبود؛تنها بر این نکته پای می فشرد که هر آینه بخواهیم به بیانی تحلیلی به شهر بنگریم،شاخه های اصلی و اساسی فعالیت های شهرساختی را میتوانیم در همان سه گونه شاخه ای که دیده شدند سکونت،کار،تفریح تفکیک کنیم. و در حقیقت بسیاری از توصیه های منشور سخنن از ادغام بهتر یا کامل کاربری های اصلی شهری در چهارچوبی یگانه دارند.البته بجاست به این نکته بنگریم که درجداسازی کاربریهای سه گانه نیازمند به فضای ساخته شده،منطق،بر جدایی یا جدایی نسبی آنها حکم میکند؛تا بهتر کارآ شوند،یکدیگر را آلوده نکنندو،بر یکدیگر شرط گذارو تهدید کننده نشوند.نکته مهم در این زمینه ،همزمانی ترویج طرح جامع شهری در اروپاست که مهمترین آن را در طرح جامع آمستردام میابیم.

دوگونه شاخص اصلی را میتوانیم در محتوای مفهومی منشور آتن دارای توان یا قدر تعین مفهومی بیشتری بددانیم؛یکی،آنجا که در این متن مدون شهر به مثابه منظومه ای دانسته می شود که سه گونه کاربری اصلی اش-سکونت و کارهای تولیدی و گذراندن وقت آزاد-بوسله شبکه راه یابی یا ارتباطیبا یکدیگر پیوند میخورندو،به قید نظم،هریک مشروط برآن سه دیگر کارآمیشوند؛ ودومی،آنجا که نظم یافتگی اجتماعی و شهری زیستن به ترتیبی بهینه به صورتی تعمیم یافته برای تمامی لایه های هجتماعی-اقتصادی-فرهنگی شهروندان بر کارآیی داشتن اندیشه ها و ساختار دموکراتیک شهر-به مثابه یک نهاد انسانی،مدنی-مشروط می گردد.

حاصل حضور فعال این دو شاخص اصلی مفهومی شهر-از دیدگاه تدوین کنندگان منشورآتن- به وجود آورنده برابری حقوقی دانسته می شود که ساکنان و شاغلان م مهمانان برهرشهری باید ازآن برخوردار باشند.و این مهم آنجا که جامه عمل بپوشد شرایط بهره وری یکسانی از فضای ساخته شده را برای تمامی شهروندان فراهم خواهد کرد.

شاخص های اصلی ابزاری-کاربردی ای که در محتوای منشور دیده می شوند،هم به ظاهرو هم در معنا،سخن از آن دارند که مکان های برگزاری امور سکونت و کار و گذراندن وقت آزاد،از یکدیگر قابل تفکیک اند.خانه پذیرای امور گوناگون مربوط به تولید نیست؛در کارگاهها نمی توان و نباید زیست و اوغات فراغت بیرون از مکان های خاص سکونت و کار تولیدی زندگی می شوند.و این نکته مهمی است که ما نمیتوانیم با دقت لازم به آن توجه نکنیم.

در ادامه به برررسی چند بند از95 ماده منشور آتن و تحلیل علل و اهداف آنها میپردازیم:

بخش اول
ملاحضات عمومی
شهرو منطقه آن

1- شهر چیزی جز یک بخش از مجموعه ای اقتصادی ،اجتماعی و سیاسی که منطق را می سازد ، نیست.
یک مجتمع شهری هسته اصلی یک منطقه جغرافیایی را بنا می کند که حدش فقط توسط حوزه نفوذ یک مجتمع شهری دیگر تثبیت و تعیین می شود.شرایط حیاتی این مجتمع های شهری توسط راه های ارتباطی آن تعیین می شود.این راه های ارتباطی ضامن برقراری تبادل بازرگانی شهربوده و آن را به صورتی هماهنگ و منحصربه خود به دیگر نقاط پیوند می دهند.با یک مساله شهری فقط می توان با توجه دائم به عناصر سازنده منطقه و به خصوص وضع جغرافیایی کشور،به خاطر نقش سازنده اش مواجه شد.شبکه های آبیاری و آب روها و ارتفاعات اطراف آنها،راه های عبور و مرور را به صورتی طبیعی در سطح زمین ترسیم می کنندوهیچ نوع فعالیتی نمی تواند موردنظر قرارگیرد مگرآنکه به شکلی با عملکردویاسرانجام هماهنگ شده منطقه پیوند یابد.طرح جامع شهری تنها یکی از عناصری است که طرح های منطقه ای را می سازند.

2-همراه با متناسب با ارزش های اقتصادی ،اجتماعی و سیاسی ، ارزش های زوانی و فلسفی وابسته به انسان ، درگیری هایی را را در سطح فردی و اجتماعی مطرح می نمایند.زندگی به آن اندازه توسعه نیافته که طی آن توافقی بین این دو اصل که متضاد که بر شخصیت انسانی حکومت می کنند،صورت پذیرد:فردی بودن و اجتماعی بودن.
انسان مجرد،خود را بی دفاع حس میکندو بدین جهت خود به خود به گروه متوسل می شود.او در صورت پیوستن به گروه،فشار بنا کردن نظم های غیر قابل انکار زندگی جمعی را بر دوش خود حس می کند ولی در مقابل،تا حدودی معین،از تهاجم،از بیماریها و از گرسنگی در امان می ماند و می تواند به بهبود وضع سکونت خویش پرداخته و به نیاز بزرگ درونی خویش مبنی بر زندگی اجتماعی پاسخ گوید.وی به تدریج شکل یک عنصر سازنده را در اجتماعی که از او حفاظت می کند به خود می گیرد و،مستیم یا غیر مستقیم،در هزاران فعالیتی که زندگی کالبدی وی را تضمین کرده و توسعه زندگی معنوی او را تامین میکنند همکاری می نماید.اقدام های او در پیش برد خواست هایش پرتمرکز می گردند وآزادی او که اینکبسشتر مورد دفاع و حفاظت قرار گرفته است آنجا تمام می شود که حد آزادی دیگران را تهدید کند.

3-ضوابط تثبیت یافته روانی و زیستی تحت تاثیر نفوذ محیط قرار می گیرند:وضع جغرافیایی و توپوگرافی،وضع اقتصادی و وضع سیاسی:
اول-وضع جغرافیایی و توپوگرافی،خصوصیات عناصر آب و خاک،طبیعت،زمین و چگونگی اقلیمی...
جغرافیا و ویژگی های فیزیکی زمین نقش عمده ای در سرنوشت انسانها دارند.فلات ها،تپه ها و کوه ها نیز در شکل گیری و تعیین تفکر و بینش مردم دخالت دارند.این قبیل ارتفاعات هستد که فضای تجمع انسانها را مشخص کرده اند:جایی که انسانها،درلوای آداب و رسوم زندگی عمومی،کم کم در آن صورت جمعیت یافته اند.علاوه بر این نژادها،هر یک با ادیان و فلسفه های گوناگون خود،شککل های متفاوت خواست و کوشش های افرادرا تشدید و ترویج می کنند،هر یک از خواست های فوق طریقه بینش و منطق زندگانی مشخص و معینی را مطرح می کند.

4-دوم-وضع اقتصادی-منابع منطقه و تماس های طبیعی با تصنعی با خارج:
وضع اقتصادی،دارایی یا فقر،سازنده های محرک های بزرک زندگی است؛محرک هایی که به نوبه خود تعیین کننده حرکت به سوی پیش رفت یا قهقرا می باشند.وضع اقتصادی دارای عملکردی شبیه موتور است که،بر حسب نیروی ضربه هایش،به پیش تازی کمک می کند.چنین وضعی لزوم احتیاط را سبب می شود ،یا میانه روی و تعادل را باعث می گردد و یا در هر صورت،مشروط کننده تغییراتی است که خود مسیر تاریخی ده،شهر و کشور را معین می کنند.
نیروی محرکه اقتصادی اگرچه تا حدودی منوط به جوانب غیر قابل تغییر است،اما می تواند در هر لحظه،در پی به وجود آمدن نیروهای پیش بینی نشده ای که اتفاق یا خواست و کوشش انسان ها فراهم می کنند،تغییر کند:پر حاصل تر گردد و یا متوقف شود.نه سرمایه های طبیعی پنهان در زیر زمین که می بایست خواستار بهره برداری آنها باشیم و نه نیروی فردی،هیچ یک دارای ویژگی مطلق نیستند:همه چیز با هم تحرک را به وجود می آورند و ارزش اقتصادی،در یک جمع بندی،چیزی جز از یک ارزش گذرا و آنی نیست.

5-سوم-وضع سیاسی و اداری:
پدیده ای است که بیش از هر پدیده متغیر دیگر،علامت زنده بودن کشورها و نمودار تدبیری است که یا به اوج خود می رسد و یا در شرف نزول است...اگرسیاست به دلیل ماهیت خود اصولا متغیر است،نتیجه آن-دستگاه اداری-در عوض دارای ثباتی طبیعی است که اجازه می دهد،در طول زمان،سیاست عمر بیشتری را دارا گردد و از تغییرات پی در پی جلوگیری کند.
کاهی اوقات تنها یک کشف علمی کافی است که شکست یک وضع تعادل یافته را باعث شود و تضادهایی را بین سیستم اداری دیروز و واقعیت غیر قابل اجتناب امروز به وجود بیاورد.اتفاق می افتد که اجتماعات متشکلی بخواهند،دانسته،وضع شالوده ای خود را تجدید کنند و توسط استخوان بندی عمومی کشور به خاموشی کشانده شوند.کشورها نیز به نوبه خود به صورتی مستقیم یا غیر مستقیم می توانندتحت تاثیر تهاجم گرایش های بزرگ جهانی قرار گیرند.هیچ شالوده اداری وجود ندارد که بتواند ادعای تغییر ناپذیری بنماید

6-در طول تاریخ،عوامل مشخصی ویژگی شهر را تعیین کرده اند:دفاع نظامی،اکتشافات علمی،تسلسل های حکومتی-اداری،توسعه تدریجی ارتباطات و وسایط نقلیه(زمینی و خطوط آهن،آبی،هوایی)
تاریخ هر شهر در نقشه های آن و در معماری هایش نوشته شده است.محرک هایی که باعث زاده شدن و به وجود آمدن شهر شده اند دارای ماهیت های متفاوت اند.گاهی این محرک ها تنها ارزش دفاعی یک منطقه بوده و در پی آن،هسته مسکونی بر راس صخره ها و یا در خم رودخانه ها،به شکل قلعه ای با برج و بارو و حصار ساخته می شد.گاهی دیگر تقاطع دو جاده ،شروع یا اتمام یک راه و یا پیش رفتگی خشکی در رودخانه یا در دریا تعیین کننده بنای یک آبادی اولیه بودند.شهر شکل دقیقی نداشت و اغلب به صورت نیم دایره یا گرد بود.هر چیز بر حسب تناسب،روابط طبقه بندی شده اجتماعی و نیاز تنظیم می شد.در بعضی مکان ها انتخاب اقدامات عمومی که برای مراکز مسکونی می بایست به کار می آمدنداز آداب عمیق انسانی دستور می گرفت و در بعضی نقاط دیگر ایجاد بناهای خودسرانه باعث زاده شدن ناعدالتی های آشکاری می شد.سپس دوران ماشینیزم فرا رسید و بر بعد هزار ساله مشروط از سرعت قدم های انسان،که هیچگاه به فکر کسی نمی رسید که تغییر پذیرد،اندازه و مقیاسی در حال تکامل اضافه شد:سرعت وسایط نقلیه موتوری.

7- عواملی که توسعه و رشد شهر را هدایت می کنند،به این ترتیب،خود بستگی به تغییر و تحولات مداوم دارند.
ازدیاد جمعیت یا تقلیل آن،رفاه و جلال یا قهقرایی شهر،پشت سر گذاشتن حصارهای خفه کننده شهر،ایجاد وسایل جدید ارتباطی که فضای مبادلاتی شهر را توسعه می دهند،استفاده ها یا آسیب های ناشی از سیاست معین-انتخاب شده یا تحمیل شده-وقوع ماشینیزم...همه تحرک هستند.مرگ بناها را همانند موجودات زنده فرا می گیرد.شهر که وطن کوچکتر به شمار می رود،در داخل خود حافظ ارزش معنوی و اخلاقی مهمی است که به صورتی ناگسستنی با آن پیوند یافته است.

8-فرا رسیدن عهد ماشین دگرگونی های ثقیلی در رفتار انسان ها ، در طریقه بخش و توزیع آنها در سر زمین ها و هم چنین در اقدام های آنان باعث شده است گرایش های لجام گسیخته مردم به متمرکز شدن در شهرها از سرعت ماشین ها کمک می گیرد در این تکامل تهاجمی هیچ گاه سابقه نداشته است .هرج و مرج در شهر راه یافته است.
استفاده از ماشین تعادل هزار ساله را در هم شکسته و ضربه محکمی بر صنایع ظریفه وارد ساخته،مزارع را از کشاورزان خالی کرده،شهرها را به شلوغی همراه با رکود کشانده و خودیاری های چند هزار ساله را خرد کرده است.استفاده از ماشین به روابط طبیعی که بین خانه و محل کار برقرار بودند لطمه زده است.
واحدهای مسکونی از خانواده ها بد حفاظت می کنند،زندگی صمیمی آن هارا از بین می برند.بیماری،شورش و پلیدی عمومیت می یابند و سیمای خود را در شهرها با تجمعی که به شلوغی و بی نظمی می گراید نشان می دهند و در روستاها با متروک نمودن زمین های زراعتی متظاهر می گردند.

بخش دوم
وضع موجود شهر ها ؛ انتقادات و راه حل ها
سکونت -ملاحظات

9-جمعیت خیلی متراکم شده است . در قسمت قدیمی شهرها در هکتار تعداد ساکنین به هزار و حتی 1500 نفر می رسد.
با ترکم جمعیت انبوهی از لانه ها به وجود می آید که از این علایم روحیه می گیرد:
1-کمبود سطح قابل زندگی برای هر فرد.
2-کافی نبودن پنجره به طرف خارج.
3-کمبود آفتاب(قرار گرفتن ساختمان اطراف شمالی و یا سایه گرفتن خیابان ها،کوچه ها و حیاط)
4-بروز یا حضور همیشگی میکروب ها(سل)
5-کمبود یا عدم کفایت سرویس های بهداشتی
6-از بین رفتن حجاب همزیستی خانوادگی به علت تقسیم بندی غلط فضای داخلی خانه ها،به علت طرز قرار گرفتن خانه وبه دلیل حضور همسایگی های نسنجیده

10- در بخش های پر جمعیت شهر شرایط سکونت بدلیل کمبود فضای سبز قابل استفاده و بالاخره بدلیل نگهداری نکردن از ساختمان ها و اعمال کاربری های فقط بر مبنای سود جویی ، وضعی بد به خود گرفته اند. این وضع بدلیل وجود ساکنین با سطح زندگی پایین که نمی توانستند به تنهایی به وسایل پیشگیری از بیماری ها دست یابند، به وخامت میگرایید .

11-رشد شهر به تدریج فضاهای سبز اطراف را که روزگاری چشم اندازهای روی حصارش بودند می بلعد.با دور شدن همیشگی اغلب عناصر طبیعی از مراکز مسکونی،وخامت وضع بهداشتی فزونی می یابد.

12- درصد از ساختمانهایی که به سکونت اختصاص یافته اند، طوری در سطح شهر قرار گرفته اند که با احتیاجات بهداشتی مغایرت دارند.

13-محله های پر جمعیت تر در موقعیت های شهری بدتری قرار گرفته اند(مانند دامنه هایی که در جهت نامساعد قرار دارند ،بخش های شهری که دستخوش مه و رطوبت،گاز و دود کارخانه ها بوده و یا مورد تهدیدسیل و طغیان رودخانه ها هستند...).

14-ساختمانهایی که به سمت های مناسب باز می شوند ، خانه های مرفه و مناطق ممتاز شهر را اشغال می کنند . چشم اندازهای وسیع و بزرگ به طرف منازل زیبا از دریاچه ها ، دریاها ، کوه ها و غیره داشته و به اندازه وفور از آفتاب برخوردار هستند.

15-این وضع ناعادلانه توزیع منازل مسکونی،از طرف عادت و از طرف مقررات ساختمانی تحت عنوان زونینگ توجیه شده و مدلل به حساب می آیند.
تغییر این عادت لازم است و فوریت دارد.ضروری است که یک قانون گزاری دقیق امکان راه یافتن به حدی معین از زندگی مرفه را،مستقلا از تمکن اقتصادی افراد،عملی سازد.توسط مقررات شهری جدی می بایست برای همیشه ممنوع کرد که اعضای خانواده ها از نور و از فضای باز محروم گردند.

16- ساختمان هایی که در طول جاده رد اطراف محل تقاطع آنها بنا شده اند. بعلت وجود سرو صدا گروخاک و گازهای مضر محیط برای سکونت مناسب نیست .

17-ردیف کردن خانه های مسکونی در طول خیابان ها که اینک مرسوم شده،نور آفتاب را فقط برای تعداد قلیلی خانه تضمین می کند.
آمار نشان می دهد که در شهرها تناسب نماهایی که آفتاب نمی گیرند نسبت به مجموع،نیم تا سه چهارم می باشد و این تناسب ،در بعضی موارد،از این وخیم تر نیز هست.

18-طریقه توزیع ساختمان های عمومی که به سکونت وابسته اند ، خودسرانه است .
در این جا صحبت از مراکز توزیع خدمات بهداشتی،مهد کودکها،کودکستان ها و مدارس به میان می آید که می بایست تشکیلات فرهنگی و ورزشی ای را که به نوجوانان امکان کار و تفریح سالم جهت پرورش جسمی روزمره اعطا می کند،بر آنها افزود.احداث این تاسیسات عمومی،به صورتی ناموزون و بخشی و بدون مشخص کردن همبستگی ها و روابط آنها با سکونت،شروع شده است.

19-مدارس به خصوص اغلب در کنار خیابان های پر رفت و آمد و با فاصله زیاد از خانه های مسکونی قرار گرفته اند.
کودکان قبل از شش سال و بعد از سیزده سال نمی توانند به تاسیساتی که می بایست قبل و بعد از درس در جواب گویی به خواست های قوی آنها در این سنین کمک کنند،دست رسی داشته باشند.وضع معماری داخلی موجود و نحوه پخش ساختمان های مدارس در شهرها،به سختی امکان می دهد که نوسازی و تجدید حیات برای محفوظ ماندن از خطرات عملی شود.

20- هسته های مسکونی هاله شهر، بدون داشتن طرح توسعه می یابند و از داشتن رابطه و بستگی های معمولی با شهر محروم اند.
هاله شهری از زمینی که در آن آثار و علایم معینی از جاده وجود ندارد به وجود می آید و در آن همه مازادها و زباله های شهری انباشته می شوند.در این فضاها اغلب،صنایع ظریفه کوچک با سرمایه های موقتی شروع به فعالیت کرده و بعضی از آنها نیز رشدی عظیم می یابند.نشیمن یا اقامتگاه موقتی اجتماعی نامصمم که در آن انواع مختلف فقر سرازیر شده است،سرزمین شورش خیز،این فضای هاله ای شهر است که ده ها و صد بار از خود شهر بزرگ تر می شود.از این فضای شهری بیمار که در آن معادله فاصله-زمان،به شکل علامت سوالی وخیم،بدون جواب مانده است،بعضی می کوشند باغ-شهر بسازند.و این یک بهشت تخیلی و یک راه حل غیر منطقی است.وجود فضای هاله ای به معنای یک اشتباه شهرسازی است که بر همه جهان گسترش یافته و عواقب وخیم ترش در آمریکا دیده می شود.این امر یکی از بلایای بزرگ قرن است.

21-کوشش شده که فضای هاله ای شهر ،در سطح اداری،متشکل گردد.
تراکم جمعیت در اینجا کم است و از زمین کم استفاده شده است ولی،به هر ترتیب شهر مجبور است که سرویس های لازم را در آن دایر کند:خیابان ها،وسایل سریع ارتباطی،پلیس،روشنایی و...عدم تناسب بین خرد کننده این تاسیسات و کمکی که ساکنین کم آن می توانند در این راه بکنند به خوبی روشن است.وقتی که دستگاه اداری شهر برای اجرای مقررات دخالت می کند با موانع غیر قابل عبوری مواجه می شود و مخارج بی فایده ای را نیز متحمل می شود.دستگاه اداری مرکز شهر،اداره کردن بخش های اطراف شهرها را قبل از به وجود آمدن هاله ها می بایست به خود آنها واگذار کند،به صورتی که بتوان وسایل توسعه ای هماهنگ را در این بخش ها تضمین کرد.

22-فضاهای هاله ای اغلب مجموعه نامنظمی از خانه های محقر هستند که در آنها بنای شبکه های راه یابی ضروری نیز نمی تواند کاری مفید صورت دهد.
زشتی و غمناکی هاله ها مایه خجالت شهری است که آنها را در بر گرفته است.فقر عمومی هاله ها،اجبارا مصرف خارجی را از بودجه عموم مردم باعث می شود و در حالی که متقابلا از طریق مالیات ها به اندازه کافی تلافی نمی شود،برای اجتماع وزن غیر قابل تحملی است.هاله شهر اتاق انتظار کثیف و نفرت آوری برای شهر محسوب می شود.

می بایست بخواهیم:

23- از امروز به بعد محلات مسکونی باید بهترین جای شهر را اشغال کنند و و با پیروی از شرایط اقلیمی و با استفاده از چگونگی پستی و بلندی زمین ،به مناسب ترین وجه در معرض دسترس آفتاب و فضای سبز لازم قرار گیرند .

24-انتخاب بخش های مسکونی برای شهر می بایست با در نظر داشتن دلایل بهداشتی صورت گیرد.
بعضی محلات تماما،به نام بهداشت عمومی،می بایست تجدید بنا شوند،برخی محلات که ثمره اعمال و بهره جویی های مادی و ساختمانی بی رویه هستند،جز کلنگ لیاقت دیگری ندارند.در حالی که بعضی محلات دیگر می بایست به صورت بخشی،به دلیل وجود خاطرات تاریخی و یا عناصر با ارزش هنری که در آنها جایگزین شده اند،نگه داری شده و مورد احترام قرار گیرند.بهسازی و مرمت بهداشتی خانه ها کافی نیست و می بایست عناصری مانند اماکن تربیت بدنی و زمین های ورزشی را به دنبال زندگی داخلی خانه،در خارج از آن و در تکمیل آن،به وجود آورد و قبلا در سطح عمومی،فضاهای مختص به آنها را مشخص و متشکل کرد.

25- برحسب وضع طبیعی زمین و در رابطه با نوع خانه های مسکونی که پیشنهاد می شوند ، باید گونهای تراکم سکونتی منطقی مقرر و اجرا گذارده شود .
تراکم در سطح شهرها متغیر است و وضع توزیع متفاوت آن در شهر،در رابطه با تعداد جمعیتی که هر بخش در بر می گیرد،می تواند شهری وسیع و یا متراکم به وجود آورد.تثبیت کردن تراکم مسکونی در یک شهر عملی اداری به شمار می رود که دارای نتایج معین است.هرگاه ساکنین و اندازه زمین آنها تثبیت شوند،تراکم سکونتی شهر تعیین می شود.

26- برای هر خانه مسکونی حداقل ساعاتی که لازم است از آفتاب بهره گیرند باید تعیین گردد.
لازم است که از همه سازندگان بناهای مسکونی خواسته شود که نمودار آفتاب گیری اتاق های منازل طرح های خود را در ساعات مختلف کوتاه ترین روز سال و تغییر فصل ارائه بدهند و ثابت کنند که این منازل امکان حداقل دو ساعت آفتاب گیری را دارند.هرگاه این امر صورت نگیرد نمی بایست اجازه ساختمان داده شود.داخل کردن نور آفتاب در خانه های مسکونی،یک وظیفه نو و دستوری بزرگ برای آرشیتکت می باشد.

27-باید از ردیف شدن خانه های مسکونی در طول خیابان ها و جاده ها جلوگیری کرد.
کارکردها و وظیفه خیابان ها متفاوت هستند و می بایست هم مناسب با پیاده ها باشند و هم به گردش توام با توقف های ناشی از تقاطع با وسایط نقلیه عمومی مانند اتوبوس و ترن و حتی وسایط سریع تر مثل کامیون ها و اتومبیل های شخصی جواب گویند.خانه های مسکونی باید از ترافیک وسایط مکانیزه فاصله داشته،در مسیر مخصوص و مجزایی این وسایط هدایت شده و برای پیاده ها،هم مسیرهای ارتباطی و هم خیابان های مشجر و خوش منظر جهت گردش و تفریح به وجود آیند.

28- از امکانات فنی مدرن برای بنا نهادن ساختمان های بلند استفاده نمود .
تا آنجا که به خانه ها مربوط می شود،دلایلی که بر یک راه حل خاص متمایل هستند عبارتند از:انتخاب دیدگاه خوشایندتر،جست و جوی هوای بهتر و آفتاب گیری کامل تر و در خاتمه،امکان به وجود آوردن خدمات اجتماعی همگانی در نزدیکی منازل: مراکز همکاری و کمک های عمومی و زمین های بازی که در حقیقت تداوم خانه را می سازند. تنها ساختمان های نسبتا بلند می توانند به صورتی مناسب این احتیاجات موجه را جواب گویی کنند.

29- ساختما های بلند که هر یک با فاصله نسبتاً زیاد از یکدیگر قرار می گیرند ، باید زمین را فضاهای بزرگ و سبز آزاد بگذارند.
تصمیم گرفتن روی نحوه اشغال سطح شهر،تعیین کردن رابطه مناسبی بین سطح اشغال شده مربوط به بنا و سطح آزاد و یا سطح سبز،تقسیم زمین برای خانه های شخصی و برای تاسیسات مکمل آن ها در خارج تثبیت و تعیین مساحت معینی برای شهر که طی یک دوره معین تغییر نپذیرد و گسترش نیابد،این ها همه وظیفه بزرگی را برای مقامات اداره کننده شهر می سازند و،در طرح جامع شهر،جای خود را می یابند.به این صورت شهر در کمال اطمینان بنا می گردد و در یک محدوده از مقرراتی که در طرح جامع منعکس هستند،حداکثر آزادی به سرمایه های خصوصی و فانتزی به هنرمندان داده خواهد شد.

وقت آزاد – ملاحظات

30-سطح های آزاد شهر ها معمولاً کافی نیستند.
در دو قرن اخیر به این ذخایر که به ریه های اصیل شهر می مانند،با حرص بسیار حمله شده و به جای فضای سبز،ساختمان های جدید شهر را پوشانده اند و به جای درختان دیوارهایی از آجر به چشم می خورند.فضاهای آزاد و سبز،زمانی که بینش اجتماعی فعلی وجود نداشت، به عنوان یکی از برتریهای خانواده های غنی تر محسوب می شدند ولی امروز سرنوشت دیگری یافته اند:ادامه و غیر مستقیم فضای خانه ها به حساب می آیند.

31- وقتی فضاهای آزاد تا حد زیادی گسترده و پراکنده هستند وضع توزیعی بدی داشته و به خوبی از طرف توده ساکنین شهر مورد استفاده قرار نمی گیرند.
این فضاها در هاله شهر قرار می گیرند و یا در قلب محله ه های اشرافی واقع می شوند. در مورد اول این فضاها،به دلیل دوری از خانه های مسکونی مردم تنها به هنگام تعطیلات مورد استفاده شهر نشینان قرار می گیرند.در مورد دوم عملا دسترسی به این فضاها برای عموم مردم ممنوع است و کارکرد آنها به زیبا کردن محلات مسکونی تقلیل می یابد.به این ترتیب مساله بزرگ بهداشت به هیچ صورتی بهبودی نخواهد یافت.

32-مبادرت به احداث فضاهای آزاد و سبز و توزیع آنها به صورتی نامتعادل در شهرها می تواند به بهبود شرایط شرایط سکونت در بخش های شلوغ شهر کمک کند.
ساعات آزاد فراغت،که درپی گسترش تمدن مکانیکی در شهر،محققا افزایش خواهند یافت،می بایست به گردش و استراحت در طبیعت اختصاص یابند. نگه داری یا به وجود آوردن فضاهای سبز آزاد،به این ترتیب،یک احتیاج به شمار می رود و مساله ای است وابسته به سلامت عمومی نوع بشر. در این جا صحبت از یکی از ارکان شهرسازی است که دفاتر فنی و شهرداریها وظیفه دارند حداکثر توجه را به آنها مبذول دارند.رابطه صحیح بین حجم های ساخته شده و فضاهای سبز و آزاد:این تنها فرمولی است که می تواند مساله سکونت را حل کند.

33- در اطراف شهر ها ،در زمین هایی که می بایست در آینده محله های مسکونی و یا مناطق صنعتی در آن جای می گیرند ، برای استفاده ساکنین مجاور ، به احداث تأسیسات ورزشی اندک و محدودی اقدام شده است؛ این امر نشان دهنده نابسامانی و تغییرات مداوم در وضع شهری است.

34-فضاهایی که میتوانند به فرغت های هفتگی مردم شهرها اختصاص یابند اغلب وضع ارتباطی بدی با شهر دارند.

می بایست بخواهیم:

35-ازاین پس هر محله مسکونی می بایست سطح سبز لازم برای جواب گویی به تشکل منطقی برای بازیها و ورزشهای دسته جمعی بچه ها،نوجوانان و سالخوردگان را داشته باشد.

36-هسته های ناسالم شهرمی بایست تخریب شده وجای خودرا به سطوح سبزی بدهند که به بهسازی محلات مسکونی نزدیک کمک می کنند.

37-سطوح سبز جدید شهری می بایست در خدمت اهدافی که دقیقا تعیین شده اند قرار گیرند:در بر گرفتن مهدکودک ها ،مدارس،مراکز جوانان و همه بناهایی که دارای استفاده عمومی هستندو از نزدیک به خانه ها پیوند دارند.

38-ساعات فراغت هفتگی می بایست در اماکنی که قبلا به این منظور و به صورتی مناسب تعییین شده اند گذرانده شوند . پارک ها،بیشه ها،زمین های ورزشی،استادیوم ها، کرانه های دریا و غیره.

39-پارک ها،زمین های ورزشی،استادیوم ها، کرانه های دریا و غیره

40-می بایست عناصر موجود را نگاه داشت:رودخانه ها،جنگل ها،تپه ها،کوه ها، دره ها،دریاچه ها،دریا و غیره.

کار-ملاحضات

41-اماکن کار در شرایط کنونی به صورتی منطقی در مجموعه شهری توزیع نشده اند:صنعت،کاردستی،معاملات،ادارات،بازرگانی.
بانیان صنایع با اتکا بر بهره گیری از شهرهای موجود در زمینه واحدهای مسکونی و در زمینه تغذیه،موسسات خود را در داخل شهرها و یا در نزدیکی آنها احداث کردند،بی آنکه به نابسامانی ناشی از این امر توجه کنند.در نتیجه کارگاه های صنعتی که داخل محلات مسکونی قرار گرفته اند گرد و غبار و صدا پخش می کنند.احداث آنها در اطراف شهرها و دور از محلات مسکونی کارگران را همه روزه مجبور به طی مسافتی طویل در شرایطی خستگی آور و پر ازدحام مجبور می کند و تلف شدن بخشی از وقت استراحت آنان را سبب می شود.از هم پاشیده شدن تشکیلات کهن کار،بی نظمی غیر قابل وصفی را به وجود آورده و مساله ای را باعث شده که یا بحال فقط راه حلهای التیام بخش و موقتی داشته است.مصیبت بزرگ عصر جدید زاده شده است:بی خانمانی جمعیت های کارگر.

42-ارتباط بین خانه ها و اماکن کار معمولی نیست و پیمودن مسیرهای خیلی طولانی به مردم تحمیل می شود.

43-ساعات تراکم زیاد ترافیک از یک وضع بحرانی خبر می دهند.
حمل و نقل عمومی،ترن های محلی،اتوبوس ها و متروها فقط در چهار لحظه روز کار دارند.در ساعات تراکم زیاد حرکت به صورتی متشنج بوده و مراجعه کنندگان به قیمتی گزاف و از جیب خود مخارج تشکیلاتی را می پردازند که به قیمت دو ساعت خستگی(علاوه بر خستگی های ناشی از کار)برای شان تمام می شود.برای جبران این وضعیت راه حلهای متضادی پیشنهاد شده اند.میسر کردن زندگی برای وسایل حمل و نقل یا میسر کردن زندگی برای استفاده کنندگان از آن ها را می بایست انتخاب کرد؛و نظریه دیگر بر گسترش قطر شهرها استوار است.

44-از فقدان هرگونه برنامه،رشد مراقبت نشده،کمبود پیش بینی ها،سوءاستفاده از اراضی و غیره... ناشی می شوند و صنعت نیز به صورتی اتفاقی در آنها جای گرفته و از هیچ قاعده ای پیروی نمی کند.
سطح زمین شهرها و تقریبا تمامی منطقه های مجاور آنها اکثرا به اشخاص تعلق دارند و صنعت نیز در دست شرکت های خصوصی است که در بحران های گوناگون و در وضعی معمولا ناپایدار به سر می برند.هیچ اقدامی به منظور مشروط کردن توسعه صنعتی با قواعد منطقی به عمل نیامده است؛ بر عکس،همه چیز به نسنجیده عمل کردن سپرده شده که اگرچه گاهی به نفع فرد تمام می شود،ولی همیشه جامعه که سنگینی آن را تحمل می کند.

45-در شهرها،دوایر و موسسات در محله های بازرگانی متمرکز می شوند و محلات بازرگانی نیز که در نقاط ممتازتر این محلات به زودی طعمه سودجویی قرار می گیرند و چون فقط صحبت از معاملات شخصی در میان است این فضاها،به تدریج فاقد تاسیسات و تشکیلاتی می شوند که وجودشان به نفع توسعه طبیعی آنهاست.

می بایست بخواهیم:

46-فاصله بین اماکن کا و اماکن سکونت باید به حداقل خود تقلیل یابند.

47-بخش های صنعتی باید از بخش های مسکونی مستقل بوده و از دیگر بخش ها به وسیله فضای سبز جدا شوند .

48-فضا های صنعتی باید در مجاورت راه آهن آبراه و جاده ها باشند.

49-صنعتگر که از نزدیک به زندگی شهری بستگی داشته و زاده آن است ، باید بتواند اماکنی را که بدین منظور وبه خوبی تعیین شده اند ،اشغال نماید.
اماکن مربوط به صنایع دستی می توانند در نقاط بیش تر متراکم شهر استقرار یابند.

50-محله تجاری و معاملات که به کارهای خصوصی و دولتی اختصاص یافته می بایست از ارتباطات مناسب،چه نسبت به محلات مسکونی،چه صنایع و چه نسبت به فعالیت های صنایع دستی که در شهر قدیم و یا نزدیک آن مانده اند،برخوردار باشد.
مرکز معاملات می بایست در نقطه ورود راه های حمل و نقل که در یک زمان در خدمت بخش های گوناگون صنعت،صنایع دستی،ادارات دولتی،بعضی هتل ها و بعضی ایستگاه ها(ایستگاه راه آهن،جاده ها،بنادرو فرودگاه ها) هستند قرار گیرد.

ارتباطات – ملاحظات

51-شبکه فعلی خیابان های شهری مجموعه ای از انشعاباتی است که در اطراف خطوط بزرگ ارتباطی توسعه یافته اند.این انشعاباتدر اروپا به زمان گذشته برمی گردند،به پیش از قرون وسطی و گاه نیز به پیش از عهد کهن.

52-راه های بزرگ ارتباطی به خاطر نگه داری پیاده ها و ارابه ها پایه گذاری شده اند و امروزه با وسایط نقلیه موتوری مطابقت ندارند.

53-بعد نامساعد خیابان ها،استفاده از سرعت های مکانیکی جدید و توسعه شهرها را مانع می شود.

54-فواصل بین تقاطع های خیابان ها خیلی کوتاه هستند.
محل های تقاطع فعلی خیابان ها،که در فواصل 100،50 و حتی 10 متر از یکدیگر قرار دارند به کار حرکت خوب وسایط نقلیه نمی آیند و می بایست با فواصل بین از 200 تا 400 متر از یکدیگر جدا شوند.

55-پهنای خیابان ها کافی نیست و سعی در فزونی بخشیدن به این پهنا نیز اکثرا عملی پر خرج و بیش از همه بی نتیجه است.

56-در مقابل سرعت های مکانیکی،شبکه خیابانی غیر منطقی به نظر می رسد چون که فاقد دقت،تنوع و تطابق است.

57-جاده هایی که دارای شخصیت تجلیلی بوده و به خاطر سان دیدن ترسیم شده اند،توانسته و می توانند باعث درهم پیجیدگی وخیمی برای ارتباطات گردند.
بعضی خیابان ها که به خاطر به وجود آوردن دورنماهای منومنتال ساخته شده و با یک منومان و یا یک بنای قدیمی یا مجلل ختم می شوند،در روزهای ما باعث فلج شدن،تأخیر و گاه خطر می شوند.

58-در بسیاری از موارد،احداث شبکه های راه آهن،همزمان با عهد توسعه شهرها،به صورتی مانعی سنگین در راه گسترش و توسعه شهری در مراحل بعد است.چون که محلات مسکونی را کاملاً از یکدیگر جدا می کند و آنها را از تماس با عناصر زندگی بخشنده شهر باز می دارد.

می بایست بخواهیم:

59-بر پایه آمار دقیق،می بایست مطالعات تحلیلی لازم روی ترافیک جامع شهر و منطقه آن صورت گیرد. این کار جهت های ترافیک و کیفیت حرکت را رهنمون خواهد بود.
نخست علت های تعیین کننده و عوارض ناشی از فشردگی ها به این ترتیب روشن می شود و سپس تعیین نقاط بحرانی اش ساده خواهد شد.یک بینش روشن از وضع موجود،عملی کردن بهبودی اجتناب ناپذیر را میسر می دارد:اختصاص یافتن به عمل کردی که باید هر راه عبوری داشته باشد مانند جواب گویی به عبور پیاده ها،اتومبیل هاو...ودادن ابعاد و ویژگی های فرعی به این راه ها،در رابطه با عمل کردی که می بایست داشته باشند؛نوع زیر سازی خیابان،پهنای مسیرها،بنای اقسام چهارراه ها و گروه های لازم.

60-راه های عبور و مرور می بایست بر حسب خصوصیات آنها طبقه بندی و در رابطه با عمل کرد وسایط نقلیه و سرعت آنها ساخته شوند.

61-چهارراه های دارای حرکت متراکم،برای جواب گویی به رفت و آمدهای مداوم،با استفاده از تغییر سطح مسیرها،شکل تازه ای خواهند یافت.
در طول راه های بزرگ عبوری و با فواصل حساب شده،برای به دست آوردن بهترین بهره،گره هایی می بایست به وجود آیند که بتوانند آنها را به خیابان های دارای رفت و آمد کمتر اتصال دهند.

62-عابر پیاده باید بتواند برای خود راه هایی را برگزیند که از مسیرهای خودروها متمایز باشند.

63-خیابان ها می بایست بر حسب عمل کردهای شان از یکدیگر تفکیک شوند:خیابان های مسکونی،خیابان های تفریحی برای گردش،بزرگراه ها.

64-فضاهای سبز می بایست خطوط بزرگ رفت و آمد را جدا کنند.

میراث تاریخی شهرها

65-ارزش های معماری می بایست محافظت شوند،چه آن گاه که صحبت از بناهای مفرد به میان است و چه آن گاه که هسته های کامل شهری مورد نظر هستند.

66-این ارزش ها،آن گاه که بیان و زبان حال فرهنگ پیشین بوده و یا علاقه مندی همگانی را پاسخ می گویند،می بایست مورد مراقبت قرار گیرند.
شواهد گذشته را می بایست بازشناسی کرد و بین آنها که هنوز بسیار زنده اند و آنها که در مرحله نابودی اند تفاوت قائل شد.می بایست راهی جست که،برای هر دوی این نقاط متضاد،امکان همزیستی و آشتی فراهم آید.

67-به خاطر آن که حفاظت آنچه گفتیم مستلزم از خود گذشتگی گروه های انسانی نباشد که با شرایط غیر بهداشتی درگیر هستند...
بعضی ها که بیش تر به زیبایی شناسی نظر دارند تا به همدردی اجتماعی،موافق با حفاظت محلات قدیمی و زیبا و شاعرانه هستند بدون اینکه نگران فقر،همزیستس های نابجا و بیماریهایی باشند که در آنها رواج می یابند.سخن از یک مسئولیت سنگین به میان است.مسأله می بایست مورد مطالعه قرار گیرد و گاه با استفاده از راه حل های ابداعی گشوده شود؛اما در هیچ موردی پرستش زیباییهای شاعرانه و آنچه به تاریخ تعلق دارد نمی بایست بر سالم زیستن در خانه های مسکونی،که رفاه و صحت روانی و اخلاقی فرد بدان پیوند دارند ارجحیت یابد.

68-هرگاه ممکن باشد،می بایست خسارت هایی را که به موجودیت آنها وارد آمده است با اقدامات ریشه ای جبران کرد:مانند تغییر مسیر دادن خطوط حیاتی رفت و آمد و یا جابجا کردن مراکزی که تا امروز پابرجا تلقی شده اند.

69-تخریب زاغه های گرداگرد بناهای تاریخی فرصت به وجود آوردن فضاهای سبز را به دست می دهد.

70-به کار بردن سبک های گذشته در ساختمان های جدید واقع در محوطه های تاریخی به اتکا ادعاهای زیبایی شناسانه،به عواقب نامیمونی منجر می شود.به هیچ صورت نباید اجازه داد که این عادت تداوم یابد وبه هر شکلی،این گونه خواسته ها و اقدامات عملی شوند.

بخش سوم

نتیجه گیری-نکات دکترینی

71-بخش بیشتری از شهرهایی که مطالعه شده اند امروز به مثابه تصویری از بی نظمی معرفی می شوند؛این شهرها به هیچ صورت با هدف شان،که ارضای ساکنین آنها در زمینه احتیاجات زیستی و روانی است،مطابقت ندارند.

72-این وضعیت،از آغاز دوره ماشین،تزیید بدون وقفه منافع خصوصی را اعلام می کند.
چیره شدن منافع خصوصی که از منافع فردی و از شهوت درآمد مالی احتمال می گیرد پایه و اساس این وضع تاسف بار است.

73-تجاوز از طرف منافع خصوصی تعیین کننده مصیبت آور تعادل بین فشار نیروهای اقتصادی از یک طرف و ضعف کنترل اداری توأم با ناتوانی در همدردی اجتماعی از طرف دیگر است.
اما همین زیاده روی در بدی ها باعث خیر می شود و بی نظمی عظیم مادی و معنوی فضاهای سکونتی جدید شهری،شاید منجر به این نتیجه شود که عاقبت نظام شهری ای را به وجود آید که متکی بر مسئولیت مستحکم اداری،مقرراتی را برای مراقبت از سلامتی و وقار انسان تدوین نماید.

74-با وجود اینکه شهرها در یک حالت تغییر شکل مداوم هستند،بر خلاف آنچه توسط محافل فنی با ارزش مشخص شده،توسعه آنها بدون دقت و کنترل و بدون به حساب آوردن اصول شهرسازی معاصر صورت می گیرد.

لازم است که این اصول به دستگاه های اداری که موظف به مراقبت از سرنوشت شهرها بوده و اغلب دشمن تغییرات بزرگی هستند که برپایه همین اصول پیشنهاد می شوند،قبولانده شوند.روشن بینی و قدرت می توانند در بهسازی وضعی که مشروط به سازش هایی شده موفق باشند.

75-شهر می بایست،در سطح معنوی و مادی،آزادی فردی و بهره گیری از اقدامات عمومی را تضمین کند.

76-در حیطه دستگاه شهری چیزی نباید تعیین شود مگر در مقیاس انسانی.

77-نکات کلیدی شهرسازی عبارت اند از چهار کارکرد:سکونت،کار،تفریح(در ساعات آزاد)و رفت و آمد.
این چهار کارکرد که به دامنه ای گسترده متوجه اند،زیرا که شهرسازی آخرین جمع بندی یک طرز تفکر است که با تکنیک عملی خود،زندگی را در بر می گیرد.

78-طرح های جامع شهری شالوده بخش های متعلق به چهار کارکرد کلید را تعیین خواهند کرد و بنای مربوط به هر یک را در مجموعه تثبیت خواهند نمود.
کارکردهای کلید،هر یک خودیاری خاصی دارند که بر پایه داده های اقلیم،وضع کالبدی یا پستی و بلندیهای زمین و آداب و رسوم قرار خواهند داشت.همانند موجودیت هایی برای آنها فضا و محیط هایی برای تجهیزات در نظر گرفته شده و برای تأسیسات مربوطه از پیشرفته ترین منابع فنی مدرن استفاده خواهد شد.در چنین توزیعی نیازهای حیاتی فرد،و نه منافع و عواید یک گروه خاص،مورد نظر خواهند بود.شهرسازی می بایست آزادی فردی را تضمین کند و همزمان با آن اقدامات عمومی را میسر داشته و از نکات مثبت اش بهره مند شود.

79-دوره عمل کردهای شبانه روزی:سکونت،کار،پرورش خویشتن(تجدید قوا)،با حد اعلای دقت توسط شهرسازی تنظیم شده و در این امر،سکونت در رأس نگرانی ها قرار داشته و نقطه حرکت برای هر گونه ارزش یابی خواهد بود.

80-سرعت های جدید مکانیکی نظم محیط شهری را بر هم زده و خطر تثبیت شده ای به همراه داشته،ازدحام و فلج شدن ارتباطات و اختلال بهداشت را باعث می شوند.

81-لازم است که اصل رفت و آمد در شهر و حومه آن مورد تجدید نظر قرار گیرد و سرعت های متفاوت طبقه بندی شده اصلاح از راه ناحیه بندی،با همامنگ کردن کارکردهای کلیدی شهر،بین آنها پیوندهای طبیعی به وجود آورد.برای ثبات بخشیدن به این امر می بایست راه های اصلی به گونه ای منطقی توزیع شوند.

82-شهرسازی علمی دو بعدی نبوده بلکه سه بعدی است:با بهره گیری از عنصر ارتفاع،راه حلی برای ترافیک مدرن خواهد جست و حتی با به کار گرفتن فضاهای آزادی که بدین صورت به دست می آیند،برای فعالیت های تفریح و تفرج راه حلی می یابد.

83-شهر می بایست در مجموعه منطقه ای نفوذش مطالعه شود.یک طرح منطقه ای جایگزین یک طرح ساده شهری خواهد شد.حد مجتمع های مسکونی در رابطه با شعاع نفوذ اقتصادی آنها تعیین خواهد گردید.

84-شهر که در هر حال به عنوان یک واحد تعریف شده،می بایست به شکلی هماهنگ در هر یک از بخش های خود رشد کند و فضاها و پیوندهایی را ارائه دهد که،با قید تعادل،مراحل توسعه بعدی بتوانند در آنها جایگزین شوند.

85-لازم و فوری است که هر شهر برنامه خود را تثبیت نموده و قوانینی را وضع کند که اجرا شدن آن برنامه را میسر دارند.

86-برنامه می بایست بر پایه بررسی های تحلیلی دقیقی که توسط متخصصین تدوین شده اند بنا شود:می بایست مراحلی را در زمان و در فضا پیش بینی کند ومی بایست در یک هماهنگی مثمر،منابع طبیعی انسان ها،وضع طبیعی جغرافیایی، سرزمین مجموعه،داده های اقتصادی،نیازهای اجتماعی و ارزش های معنوی را پیوند دهد.

87-برای یک معمار مسئول نسبت به وظایف شهرسازی،بعد انسانی،سازنده اندازه به عنوان ابزار کار اوست.

88-هسته اولیه شهرسازی از یک یاخته مسکونی(یک خانه)و جایگزینی آن در یک گروه،که تشکیل دهنده مجتمع مسکونی به اندازه ای مفید و مناسب است،ساخته شده.

89-نقطه شروع همین مجتمع ها خانه بوده و سپس داخل فضای شهری،روابط سکونت،اماکن کار و بناهای مختص به ساعات فراغت تعیین شوند.

90-برای انجام این وظیفه سنگین به کار بردن ذخایر تکنیک مدرن هجتناب ناپذیر است.ذخایر تکنیکی ای که با همکاری متخصصین خود پشتیبان هنر ساختمان بوده و با همه تضمین های علوم،ابداعات و پشتوانه های معاصر،به آن غنا خواهند بخشید.

91-توسعه رویدادها به صورتی ریشه ای از عوامل سیاسی،اجتماعی و اقتصادی نفوذپذیر خواهد بود.

92-و در مجموعه ای که گفته شد،وظیفه معمار سوای آن است که بتوان فرعی اش محسوب کرد.

معماری بر سرنوشت شهر مدیریت دارد.معماری شالوده منزل را به دست دارد.معماری مسئول رفاه و زیبایی شهر است.معماری وظیفه دارد تا شهر را خلق کرده و بهبودی بخشد.معماری...........کلید همه چیز است.

93-دو واقعیت متضاد با یکدیگر وجود داردند:از یک سو وجود کارهایی که می بایست با فوریت آغاز شوند تا شهرها شکل گیرند و از سوی دیگر شرایط مالکیت زمین به حد نهایی اش تجزیه و قطعه بندی شده است.

94-تضاد بزرگی که در اینجا به وضوح منتج می شود،یکی از وخیم ترین مسائل دوران ما را مطرح می کند:فوریت در تنظیم و به دست آوردن زمین های مفید برای جواب گویی به احتیاجات حیاتی فرد،با همه هماهنگی آن با احتیاجات عمومی و از راه وسایل قانونی.

95-منافع خصوصی مشروط و تحت لوای منافع عمومی خواهند بود.

دوشنبه 26 آبان 1393 ساعت 09:41  
 نظرات    
 
سید محمود موسوی معلم 19:13 سه شنبه 27 آبان 1393
2
 سید محمود موسوی معلم
باسلام مسئولین سایت درخواست کنن تصویر این عضو تغییر پیدا کند .